زنبور و زنبورداری به زبان های محلی

[ehsanklop]

سلام
تو منطقه ما به زبان دزفولی به زنبور گنج gonj گفته میشه . اگه دوست دارین میتونین شما هم بگین زنبور یا دیگر موضوعات مربوط به زنبور در زبان محلی منطقه تون چه اسمی داره .

[aribal]

به زنبور آری وبه ملکه آناش میگن

[gomnam]

باسلام
در زبان محلی ما به زنبور (بوج) می گوییم bovj

[yasna]

در زبان کردی به زنبور {هنگ}وبه ملکه{شا} میگویند

[mellifera]

به كندو در زبان تركي (( پتح )) گفته ميشه به نيش زدن زنبور(( آري ساشده ))

[blackbil]

به زبان تالشی به زنبور " مِش " (Mesh) و به ملکه " ما " (Ma) و به زنبور نر " بَزاز " (Bazaz) می گویند.

[m63]

به مازندرانی هم
شانه ی سفید رنگ زنبور عسل = اسبه میم esbemim
زنبور عسل = عسل ماز asel maaz
بچه ی زنبور عسل= ماز وچه maaz vache
کندوی زنبور عسل=مازکندل maaz kandel
گرگ زنبورخوار=ورگ ماز verge maaz
چراغ زنبوری=چراغ سوتکه cheragh sootke
زنبور زرد=کنگلی kangeli
صدای وز وز زنبور صدای نامفهوم=گینگ گینگ ging ging
لارو و زنبور=کرمه kerme
از انواع زنبور درشت که به صورت انفرادی زیست کند=کال خار kaal Khaar
نگهبان و محافظ کندوی زنبور عسل=ماز گالش maz gaalesh
درخت بلندی که کندوی سنتی زنبور عسل را روی آن قرارداده=مسار masaar
آرام یافتن و قرار گرفتن زنبور عسل بر روی درخت=دار هایتن daar haayten
شهد گرفتن زنبور عسل=بربیتن bar baytan

[arash_pordel]

سمت ما هم به زنبور مش mash می گن. به زنبورهای وحشی هم اکثرا مش کورک mash koorak می گن.

[fara]

زنبور در لهجه سبزواری دند ( dend ) گفته می شود .

[afra]

به زبان گرگانی به زنبور میگن مقز به ملکه میگن شاه

[yasna]

در زبان کردی سورانی به زنبور {هنگ}وبه ملکه{شا} میگویند

کندوی مادری..مایک
بچه کندو...پوره
زنبور نر...زنبورک
عسل...هنگوین
گرده...گل
نیش زنبور...چز
عسل مایع...ریال
عسل شان...کراشه
کندوی سنتی...چنگله
زهر زنبور...ژهر
سبزه قبا...اینه مل
زنبور قرمز...سورپیاز
زنبور زرد...زرده واله
برداشت عسل ازکندو....برین

[ilam]

تو کردی ایلامی به :زنبور هی میگن زنبور .به ملکه هم فرقی نمیکنه باز هم میگن ملکه.اما به بچه کند و میگن:وچ

[nargmosa]

سلام خدمت دوستان به لهجه لری به زنبورها گنج می گویند زنبور قرمز {گنج شیر} زنبور عسل {گنج عسل} به زنبور عسل ریز {گنج زوروا} با تشکر

[yahyabasami]

تو گویش کلهری به زنبور عسل میگن" وه وه " که به معنی وز وز هستش.

[ilam]

به زبان یزدی هم به زنبور میگن(بوز)(booz)
درضمن ب زبان کردی ایلامی به گرگ زنبور میگن (سیره موز) و به زنبورخرمایی میگن:(زرداله)

[asal11]

به زبان کرمانجی به زنبور میگن (مش) و به ملکه (پاشا)

[turkmansahra]

زنبورعسل به زبان ترکمنی میشه بال آری . به عسل بال وبه زنبور آری میگن .

[alireza3alehi]

تو زبون ما(ترکی قشقایی)
به زنبور میگن:بال پشسه(bal pashase) که بال همون عسل به ترکی ما میشه
به زنبور های دیگه میگیم قزرالو (ghezrale)

[Hassannozarpour]

با عرض سلام دربوشهر به زنبوران گوشتخوار گنز(گونج)گفته می شود وزنبور عسل هم با نام زنبور عسل خوانده می شود.

[tanha]

سلام
تو زنجان به زنبور ( اری ) به عسل (بال) به زنبور های بزرگ (اِشَّک اری ) گفته میشه
البته تو بعضی از روستا های اطراف به زنبور (موزا ) هم میگن

[1366]

سلام من اهله رامسرم به زبونه ما به زنبور میگن مهز mahazو به ملکه میگن امیرemir و به زنبور نر میگن خشه

[babak1357]

من توو گیلان "عسل ل مگس " شنیدم و "زر زنگ" هم شنیدم ...از محلی ها...